سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هرکه در راه خدا با کسی برادری کند، خداوند در بهشت، او را به چنان منزلت والایی برمی کشد که با دیگر اعمالش بدان دست نمی یابد . [رسول خدا صلی الله علیه و آله]
 
پنج شنبه 86 تیر 28 , ساعت 12:50 صبح

 بسم الله الرحمن الرحیم

در ادامه پست قبل که گفتیم باید جایی هم در دل برای هشیار شدن بگذاریم یکی از راههای بیدار نگه داشتن دل گفتیم که دیدار با عالم است و همچنین گوش دادن به مواعظشان است.

"یکی از سالکان میگوید:هرگاه در خود سستی در امر عبادت ببینم ، به دیدار یکی از بندگان صالح خدا میروم ، و در رفتار و حالات او می اندیشم ، و این عمل تا یک هفته به من نشاط در امر عبادت میدهد ، و به کوشش در کار آخرتم وا می دارد"(۱)

در همین مورد که چه تاثیراتی دارد شنیدن صحبتهای بندگان صالح پروردگار ، که اول به تهذیب خود پرداخته اند سپس دست دیگران را هم میگیرند توجه شما را به مطلب نفس مردان خدا کیمیاست که نمونه زیبایی در این مورد است جلب میکنم.

خب برگردیم به ادامه مطلب

در پستهای قبل گفتیم که یکی از راههای نفوذ شیطان دنیاست ، که مهمترین راه هم هستش

ملاکهای دنیایی بودن چیه؟

معیار اهل دنیا بودن انسان ، مال و منال و جاه و مقامه ؟

و ملاک اینکه اهل دنیا نباشه اینه که انسان اینها رو نداشته باشه ؟

همونطوری که میدونید اینها ملاک نیستش

ملاک دنیایی بودن تعلق خاطر نسبت به این امور داشتن یا همون دلبستگی به اینهاست

چه بسیار کسانی که مال و دارایی و ... دارند ولی داشتن و نداشتن آنها در نظرشان فرقی نمیکند و برعکسش هم هست چه بسیار کسانی که مال و دارایی ندارند ولی دائما در دلشان حب به دنیا وجود دارد.

حالا چه جوری می تونیم تشخیص بدیم که دلبستگی داریم یا نه ؟

اگر یه وقتی ما از وسایل و لوازم و ... هر چی که داریم اگر از دستشون دادیم و ناراحت شدیم مشخص میشود در ما دلبستگی وجود دارد و اگر هم چیزی بدستمون رسید هم اگر خوشحال شدیم باز هم دلبستگی داریم.

البته این خیلی سخته که اصلا در این موارد هیچ تغییری در انسان ایجاد نشه ولی انسان ظرفیت اینو داره و باید با تمرین از کم به زیاد به این مهم دست پیدا کنه.

ذات اقدس در قرآن کریم میفرمایند : تا بخاطر آنچه که از دست داده اید غمگین نشوید و به آنچه که خدا به شما داده است دلبسته و شادمان نباشید.(۲)

خلاصه کلام اینکه تعلق و دلبستگی به امور دنیوی یکی از شاهراههای نفوذ شیطان در دل انسانه و همچنین مایه آلودگی روح و ظلمت جانه و سرانجامش هم موجب شقاوت و بدبختی بی پایان میشه

اصلا این دنیا مثل همون خوابیه که گفتیم ، مثلا خوابیدیم و داریم خواب میبینیم ، چقدر زرق و برق هستش ، چقدر امکانات و املاک و ماشینو و ... هستش که مشغول با اوناییم و همینکه از خواب بیدار میشیم میبینیم که هیچی از خوابمون اینور نیستش و اون دل سفیدی هم که خدا بهمون داده بود هم سیاهش کردیم . که میتونستیم همون دل سفید رو هم زیباترش کنیم با نقشهای زیبایی که میتونستیم بهش بدیم .

راستی فرا رسیدن ماه رجب رو به همه تبریک میگم و از اینجا میتونید سخنرانی آیت الله حق شناس رو در مورد ماه رجب دریافت کنید . یادتون نره!!

 

(۱) المحجة البیضاء-ج 8-ص 171

(۲) سوره حدید آیه 23

 اللهم عجل لولیک الفرج


پنج شنبه 86 تیر 7 , ساعت 10:18 عصر

بسم الله الرحمن الرحیم


دزدی نیمه شب ، پشت دیوار خونه ای رو سوراخ میکرد تا راهی به خونه پیدا کنه و دستبردی بزنه.
در اون دل شب همه در خواب بودند فقط یه نفر که بیمار بود و خوابش نمیبرد صدایی شنید و از جا بلند شد و اومد کنار پنجره ، پایینو نگاه کرد و گفت : تو کیستی ؟ چه میکنی ؟
او گفت : من دهل زنم ، دارم دهل میزنم .
آن مرد بیمار گفت : صدای دهل از دور شنیده میشود ، این چه دهلی است که صدا ندارد ؟
او گفت : دهل من با اون دهلها فرق میکنه و دهل من دهلی هستش که چند ساعت بعدش صداش در میاد.
صبح که شد صاحبخونه متوجه شد که تمام دار و ندارش رو دزد زده و دادش بلند شد
آنوقت است که صدای دهل به گوش همه میرسد
آری ....ما ها معمولا دچار همین مسئله شدیم
آری اگر خودمان را دچار خواب غفلت کنیم ، اونوقته که دزد ایمان میاد و دزدیشو میکنه و اگر هم که کار از کار گذشته باشه و دیگه وقت جبران کردن نباشه اونوقته که داد آدم بلند میشه . ولی چه فایده
آقای ضیاءآبادی میگن که آدمایی که دچار غفلت شدن دو نوعند : یا خواب هستند (یعنی چیزی نمیدونن) یا که خودشون رو به خواب زدن (یعنی میدونن ولی قبول نمیکنن) ، اگر کسی خواب باشه و صداش کنن بالاخره بیدار میشه ولی اگه خودشو به خواب زده باشه و نخواد بیدار بشه ، صدای هیچ بیدار کننده ای در او اثر نخواهد کرد.
ما ها که نمیتونیم کاملا بیدار باشیم و ممکنه خیلی وقتا در غفلت باشیم ، بهر حال سعی کنیم از اونهایی باشیم که اگه ندایی اومد بیدار شیم.
این هم لازمش اینه که روح رو جلا بدیم و در این دنیای مادی در دل برای مناجات با خدا و موعظه صالحان و دیدار با عالمان و ..... جایی گذاشته باشیم.


  اللهم عجل لولیک الفرج


دوشنبه 86 تیر 4 , ساعت 12:48 صبح

انا لله و انا الیه راجعون


بسم الله الرحمن الرحیم
به محضر امام زمان (عج) و همه دوستداران اهل بیت (ع)
ایام شهادت بانوی دو عالم حضرت زهرا (س) و
تخریب حرمین شریفین عسگریین (ع)
و همچنین در گذشت عالم ربانی
آیت الله العظمی فاضل لنکرانی را تسلیت عرض میکنم

بنا بر مطالبی که از کتاب موعظه در اینجا می آورم و در ادامه مطالبی که در پست های قبل آمد امروز به علل مهم پیدایش غفلت میپردازیم از دوستان گرامی خواهش میکنم که با نظراتشان بنده را در این جهت راهنمایی بفرمایند تا با کمک شما دوستان با معرفت به نتیجه خوبی برسیم.
مهمترین مسائلی که در پیدایش غفلت در دل تاثیر دارد ، مهمترینش دو راه است:

۱ - مظاهر فریبنده دنیا: از قبیل مال و منال گرفته تا جاه و جلال و شهرت و ....
که همه اینها مورد توجه و خواسته های نفس است و میتواند که هر یک از این موارد به تنهای ، تمام قلب آدمی رو مسخّر خودش کند و دیگر جایی برای خدا باقی نگذارد و حتی وعده های خداوند را هم فراموش کند و تمام عمرش را سر گرم فراهم کردن مسائل نفس شود دیگر وقتی برای فکر کردن به آخرت باقی نگذارد.

۲ - تلاش شیطان (وسوسه های شیطان): شیطان در این میان بیکار نمی ماند و شیطان هم وسوسه خودش رو می کند و برای هر کسی از طریقی وارد می شود و اگر به نتیجه نرسد طرق مختلفی روبرای وسوسه امتحان میکند ، تا بتواند که ما را از توجه به آخرت دور کند ، برای این سعی میکند تا به هر روشی که شده ما را با دنیا سرگرم کند.

تفاوت این راه غفلت با راه قبلی در این است که در قبلی انسان خودش تمایل به دنیا دارد و شیطان خارجی در او اثری نگذاشته است ولی در این غفلت ، شیطان سعی در انحراف دارد و سعی میکند که آدمهای خوب را که خودشان به فکر آخرت هستند را غافل کند و دور کند.

کسانی هم هستند که در مقابل وسوسه های شیطان مقاومت میکنند. شیطان در این موقع که میبیند نمیتواند کاری از پیش ببرد از راه دیگری وارد می شود و مسئله عفو و رحمت و بخشش خداوند را پیش می کشد و وسوسه میکند که خداوند رحمتش زیاد است و میبخشد و ....

و
لی در اینجا باید این یادمان باشد که همانطور که خداوند بزرگ در موضوع رحمت و عفو و بخشش ، ارحم الراحمین و اکرم الاکرمین است در موضوع مجازات و کیفر نیز اشدّ المعاقبین و اعظم المتجبّرین است.

چنانچه همین مطلب را ذات اقدس در قرآن کریم می فرمایند :
" نبّی عبادی انّی انا الغفور الّرحیم " " و انّ عذابی هو العذاب الالیم "
" بندگانم را خبرده که من – آری من – غفور و رحیمم (نیز آگاهشان ساز که) عذاب من (نیز) همانا عذابی سخت و دردناک است " سوره حجر آیه 49 - 50

رسیدیم به این مطلب که هم نفس خودمان و هم شیطان دائما میخواهند که دلمان را از آخرت ، بوسیله دنیا غافل کنند و این مقاومت زیادی را از طرف انسان می طلبد تا بتواند در این راه از این وسوسه ها در امان بماند و اشتباهی نکند ولی شدنی است.
اگر انسان تصمیم خودش را بگیره خدا هم کمکش میکنه و انشاءالله که خداوند هم دستمونو بگیره و همونی بشیم که خودش میخواد و یوقت با دانستن این مطالب خودمون غافل نشیم و خودش کمکمون کنه.

با تشکر از حاج آقا یاحق بخاطر کد لوگوی آیت الله فاضل لنکرانی

 

اللهم عجل لولیک الفرج


دوشنبه 86 تیر 4 , ساعت 12:29 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم

ایام شهادت جانسوز حضرت فاطمه زهرا (س)
را به پیشگاه امام زمان (عج)
و همه دوستداران مکتب الهی تسلیت عرض میکنم.
برای شادی روح امام خمینی (ره) که بدست ایشان نعمت الهی بزرگی به ایرانیان نازل شد
و همچنین شهدای اسلام ،   صلوات


غفلتی که برای انسان بوجود می آید به خاطر نبود یاد خداوند در دل انسان است و اگر همین یاد خداوند در دل انسان وجود داشته باشد آنوقت است که میشود نقطه مقابل غفلت ( در پست قبل ) را میتوان درک کرد.
نقطه مقابل غفلت از خداوند ، تقرّب به خداوند است که برای بدست اوردن این تقرّب ، باید انسان ورع داشته باشد.

در روایتی از امام صادق (ع) آمده است که :
" علیکم بالورع ؛ فانّه لا ینال ما عندالله الا بالورع " [1]
" بر شما باد التزام به ورع ، که آنچه نزد خداست ، بدست آوردن آن جزء با ورع حاصل نمیشود "

حال اگر یاد خدا هم باشد ولی اگر در این یاد کردن و عبادت ، ورع نباشد فایده چندانی ندارد.

رسول اکرم (ص) میفرمایند :
" لو صمتم حتّی تکونوا کالاوتار ، وصلّیتم حتّی تکونوا کالحنایا " [2]
 " اگر آنقدر روزه بگیرید که همچون زهِ کمان (ضعیف و نحیف و لاغر) شوید ، و آنقدر نماز بخوانید که مانند کمان (خمیده) شوید ، خدا از شما نمی پذیرد مگر اینکه (این عباداتتان) با ورع همراه باشد "

علت اینکه عبادت انجام میشود ولی تغییری معنوی در انسان ایجاد نمیشود بخاطر همین است که ورع وجود ندارد.
ورع  لازمه عبادت است ، تا تقزّب به خداوند که هدف از بندگی است به آن برسیم.
اگر ورع در ما وجود داشته باشد منفعتهای  زیادی برای ما دارد. از جمله :
در مواقعی که زمینه گناه برای انسان وجود دارد ، انسان را از گناه باز میدارد و باعث میشود که در آزمایش سربلند بیرون آید و در نتیجه به خداوند نزدیکتر شود.

در حدیثی آمده
رسول اکرم (ص) در حدیثی دیگر میفرمایند :
" من لم یکن له ورع یردّه عن معصیة الله تعالی اذا خلا بها لم یعبا الله بسائر عمله " [3]
" کسی که دارای ورعی نباشد که او را در خلوت ، از معصیت خدا باز دارد، خدا نیز به سایر اعمال وی ارجی نمیگذارد "

زید بن علی از پدر بزرگوارشان امام سیّد السّاجدین (ع) میفرمایند :
" الورع نظام العباده . فاذا انقطع الورع ، ذهبت الدیانة کما انّه اذا انقطع السّلک ، اتبعه النّظام " [4]
" ورع نظام عبادت است. (رشته نخی که دانه ها و مهره های متعدّدی مانند تسبیح را مثلا بهم پیوندد نظام گفته میشود). پس وقتی ورع از بین رفت ، دیانت از بین رفته است ، همچنانکه وقتی رشته و نخ کسیخته شد، دانه ها و مهره ها نیز به دنبال آن متفرق گشته و از هم می پاشند "

انشاءالله که بتوانیم عامل باشیم .
عامل به صحبتهایی گرانقدر معصومین (ع) ، که راه و چاه رو به ما نشان دادند و راهنماییمان کردند و فقط لازم است که ما به آنها عمل کنیم.

بر گرفته از کتاب " موعظه " نوشته آیت الله سیّد محمد ضیاءآبادی

 

   اللهم عجل لولیک الفرج 



[1] - اصول کافی ، ج 2 ، باب الورع ، حدیث 3 ، ص 76
[2] - بحار الانوار ، ج 84 ، ص 258 ، حدیث 56 ، نقل از : عدّة الدّاعی
[3] - میزان الحکمة ، ج 10 ، ص 428 ، نقل از : کنز العمّال
[4] - بحار الانوار ، ج 70 ، ص 308 ، حدیث 37 ، نقل از : امالی طوسی


دوشنبه 86 تیر 4 , ساعت 12:27 صبح

بسم الله الرحمن الرحیم


در اولین پست از مطالبی در مورد راههای نفوذ شیطان همچنین راههای پیش گیری از این نفوذ ، اول یه مقدمه ای رو میینیم .
اون چیزی که بدست آوردنش برای انسان و همچنین در صورت بدست آوردن حفظ آن تا پایان عمر خیلی مهمه و هم خیلی سخته اینه که انسان همیشه حالت توجه و تنبّه در دلش باشد و همیشه ادامه داشته باشد و روحش هیچ وقت از این حالت توجه و تنبه خالی نباشد که در صورت رعایت نکردن این مسائل آنوقت است که غفلت برایمان پیش می آید.
و در این صورت انسان از حد تعادل خارج می شود و با افراط و تفریط مواجه میشود و در همین موقع است که خواسته های نفسش برایش بزرگ جلوه میکند و کور کورانه انها را قبول میکند و سرانجامش این است که سر از نا کجا آباد در می آورد . این همان راهی است که شیطان قسم خورده که انسان را از راه حق منحرف و به باطل میکشاند .
یکی از مواردی که باعث میشود انسان از الله تعالی غافل شود این است که دنیا در نظرش بزرگ جلوه کند .در این صورت است که دوست داشتن دنیا برایش ایجاد میشود و عاشق دنیا میشود و مسائل دیگر را نمیبیند .
در این موقع هر کاری که میکند در جهت رفع نیازهای دنیاییش است .

با کلامی از امیر المومنین امام علی (ع) این مطلب را به پایان میبریم که در همه زمینه ها واقعا حرف آخر را زدن و در اینجا به قسمتی از خطبه 108 نهج البلاغه اشاره میکنیم.

امام علی (ع) میفرمایند:

وَ مَنْ عَشِقَ شَیْئاً أَعْشَى بَصَرَهُ وَ أَمْرَضَ قَلْبَهُ فَهُوَ یَنْظُرُ بِعَیْنٍ غَیْرِ صَحِیحَةٍ وَ یَسْمَعُ بِأُذُنٍ غَیْرِ سَمِیعَةٍ قَدْ خَرَقَتِ الشَّهَوَاتُ عَقْلَهُ وَ أَمَاتَتِ الدُّنْیَا قَلْبَهُ وَ وَلَّهَتْ عَلَیْهَا نَفْسَهُ فَهُوَ عَبْدٌ لَهَا وَ لِمَنْ فِی یَدِهِ شَیْ‏ءٌ مِنْهَا حَیْثُمَا زَالَتْ زَالَ إِلَیْهَا وَ حَیْثُمَا أَقْبَلَتْ أَقْبَلَ عَلَیْهَا لَا یَنْزَجِرُ مِنَ اللَّهِ بِزَاجِرٍ وَ لَا یَتَّعِظُ مِنْهُ یِوَاعِظٍ 

" هرکس به چیزى عشق ناروا ورزد، نابینایش مى‏کند، و قلبش را بیمار کرده، با چشمى بیمار مى‏نگرد، و با گوشى بیمار مى‏شنود. خواهش‏هاى نفس پرده عقلش را دریده، دوستى دنیا دلش را میرانده است، شیفته بى اختیار دنیا و برده آن است و برده کسانى است که چیزى از دنیا در دست دارند. دنیا به هر طرف برگردد او نیز بر مى‏گردد، و هرچه هشدارش دهند از خدا نمى‏ترسد. از هیچ پند دهنده‏اى شنوایى ندارد "

 

بر گرفته از کتاب " موعظه " نوشته آیت الله سیّد محمد ضیاءآبادی

 

اللهم عجل لولیک الفرج 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ